...بی انتها...

آرمان گرایی!... افرادی که مرض قلبی دارند بخوانند!

...بی انتها...

آرمان گرایی!... افرادی که مرض قلبی دارند بخوانند!

خواب

 

  1. هر روز صبح قبل از طلوع آفتاب بیدار می شدم.
  2. دیشب قبل از خواب، خاطره ی غروب یه عشق مجازی* تو ذهنم زنده شد.
  3. امروز صبح خواب موندم! (یه خواب پوچ و بی محتوا)


*عشق مجازی: عشقی بر اساس و سرشار از خودخواهی، گیر دادن، تعصب، تملک، تمایل، خیانت و اطاعت که با وصال پایان می یابد...! / عشقی از نوع عشق بچه ها به دوچرخه / عشقی قابل تعریف با هزاران عبارت زیبای پوچ! / عشق امروزی!!!

نظرات 6 + ارسال نظر
هما یکشنبه 29 مهر 1386 ساعت 03:04 ب.ظ

تعریفت خودخواهانه و خامه.دلبستگی های کودکی رو به این خشونت مرزبندی کردن شاید از تبعات خواب مکروه صبح باشه.
در ضمن همیشه واژه های قشنگ مانعه الجمع تعاریف نیستند

نظر شما خام نبود؟
چند وقته که دارم درباره ی انواع عشق تحقیق می کنم!
این فقط یه نوعش بود... شاید منظورم چیز دیگه ای باشه.

هما سه‌شنبه 1 آبان 1386 ساعت 09:36 ق.ظ

البته من به صلاحیت علمی شما شک ندارم ولی با همین اطلاعات ناقص و ابتدائیم حدس میزنم عشق فقط یه نوع داره و باقی مشتقات به نادرست بهش الحاق شدن.حتی اگر هم حق با شما باشه با این خشونت عشق رو تعریف کردن جای سوال داره.مگه نه؟در ثانی جماعت نفهمی مث من چجوری باید ورای منظور شما رو درست درک کنن تا با اظهار نظرات بی جاشون خاطرتونو مکدر نکنن؟
خدا کنه تصور من از آدمی میانه رو خراب نشه .آقای محقق:از اصول تحقیق دچار قطعیت و تعصب شخصی نشدنه.این تند روی تا کجا ادامه داره؟

درسته! فقط یه نوع «عشق» وجود داره ولی برای تعریف چاره ی دیگه ای نداشتم.
این تندروی هم با پایان این پست تموم شد.
ولی تنها چیزی که تو نوشتن این پست اجازه ی ورود نداشت، قطعیت بود. این فقط یه قدم محکمه روی یه زمین ناشناس.

دریا چهارشنبه 2 آبان 1386 ساعت 06:06 ق.ظ http://daryadarya.blogsky.com

سلام. خوندنیه و قابل تامل.

هما پنج‌شنبه 3 آبان 1386 ساعت 07:26 ب.ظ

ممنونم.ببخشید که با حرفام ناراحتتون کردم.آخه با شناختی که ازت داشتم جا خوردم.البته حق میدم یه برحه هایی ادم لازمه زیر بعضی چیزا بزنه تا دوباره خونه تکونی کنه.من هم زیاده روی کردم.عذر میخوام.ولی جای سوال بود که:یه وقتی تو یه پستی کسی نوشت عشق آوای خودشو داره ...
البته من مطمئن نیستم که همین جا تموم شده باشه ولی دیگه اذیتتون نمیکنم.پرواز کن نه همچون عقاب.

«صحبت درباره ی عشق لازم نیست - عشق آوای خودشو داره!»
من با قسمت دومش موافقم. چون برای ناشنوایان باید آوای عشق رو ترجمه کرد!

مهدی-دفتر عشق جمعه 4 آبان 1386 ساعت 11:46 ق.ظ http://daftareshghe.blogsky.com

زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم ، عشق قشنگ نیست ما قشنگش میکنیم ، دل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم ، دل هیچ کس از سنگ نیست ما سنگش میکنیم

شخصی که به قول تودارای منیت کاذبه دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 07:17 ب.ظ

این اخرین باری یه که امروزی بازی در میارم وچیزی تو سایتت می نویسم واخرین باری یه که وارد سایتت میشم.دیگه خسته شدم.یعنی خیلی وقته خسته شدم.بچه بازی دیگه بسه .میدونی حالم از هرچی عشقه بهم میخوره.حالم از هر چی انسان ظاهر بین وتو خالی بهم میخوره.از هر چی ادم که با زبونشون قلب دیگران رو میشکنن.تهمت میزنن تا به هدفشون برسن.تحریک می کنن تا عکس العمل ها رو ببینن حالم بهم میخوره.جالبه که فکر میکنن اطرافیاشون بلا نسبت شما خرند!حالم از خودم هم بهم میخوره که خودمو بازیچه افکارمسخره و تو خالی کردم .دیگه بسه.ترجیح میدم ازاد زندگی کنم.در ضمن چقدر
ادمای دروغگو وترسو نفرت انگیزند.جناب(منظورم در بود)
ما رو به خیرو شما رو به سلامت.

خیلی ممنون! کامنت شوک آور، سنگین و قشنگی بود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد